اعضای پنجمین دورهاعضای اولین دورهاعضای دومین دورهاعضای سومین دورهاعضای چهارمین دوره
این جانب سیّد کاظم نور مفیدی در سال 1319 شمسی در یک خانواده اصیل مذهبی متولد شدم. پس از دوره ابتدایى، در دوازده سالگی به تحصیل علوم دینی مشغول شدم و بعد از چهار سال تحصیل در گرگان به مشهد و از آنجا به قم مهاجرت کردم و حدود هجده سال در آن مراکز مهمّ معارف اسلامی به تحصیل علوم دینی پرداختم. بعد از گذراندن دوره سطح در محضر مرجع عالی قدر تقلید و رهبر بزرگوار انقلاب اسلامى، حضرت امام خمینی و حضرت آیه اللّه محقّق داماد و سایر اساتید فقه و اصول، حضرات آیات عظام گلپایگانى، اراکی و حائری تحصیل نمودم و به مدارج عالی در این رشته ها نایل آمدم . ضمن تحصیل در رشته های فقه و اصول، در مسائل عقلی و فلسفی نیز سال ها از محضر اساتیدی هم چون استاد شهید آیه اللّه مرتضی مطهّری کسب فیض نمودم . هم زمان باتحصیل به تدریس در حوزه علمیّه قم نیز مشغول شدم.
از سال های قبل از پانزدهم خرداد 1342 از ارادتمندان امام خمینی و بعد از فوت مرحوم آیه اللّه العظمی بروجردی معتقد به مرجعیّت امام بودم و در این زمینه تلاش های پی گیری داشتم. از زمان شروع نهضت اسلامی ایران در سال 1342شمسی در خطّ امام حرکت کرده و همیشه معتقد بودم که موضع گیری های فردى، سیاسی و اجتماعی باید بر محور مرجعیّت امام تنظیم گردد. از این رو، در آن سال های خفقان و اختناق در قم و شهرهای دیگر، مورد تعقیب ساواک بودم و مزاحمت هایی برایم ایجاد می کردند.
پس از اصرار مردم شریف و متدیّن گرگان در سال های 52 ـ 1353 شمسی به گرگان آمدم و به دلیل سوابقی که به آن اشاره شد، مورد توجّه نسل جوان و تشنه معارف اسلامی گردیدم و در درس های تفسیر و نهج البلاغهای که داشتم، جمعی از مشتاقان معارف اسلامی شرکت می کردند. به همین دلیل بود که تضییقاتی از سوی ساواک ایجاد شد. در سال 1356 شمسی به علّت یک حرکت انقلابی در کنار سایر روحانیان و اقشار مختلف مردم در منطقه، به دو سال تبعید محکوم شدم و مدّتی در مریوان و بندر لنگه به حالت تبعید به سر بردم . با اوج گیری انقلاب اسلامى، حرکت انقلابی خود را توفنده تر از گذشته ادامه دادم و بارها مسجد این جانب که مرکز درس و معارف اسلامی و تجمّع نسل جوان بود، مورد تهاجم سفّاکان رژیم پهلوی قرار گرفت؛ ولی من به راه خود ادامه دادم تا انقلاب به پیروزی رسید.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیّت هایی را پذیرفته و در ابعاد مختلف به خدمت مشغول و همیشه مدافع حقوق مستضعفان بودم. به دستور حضرت امام خمینی در گرگان اقامه نماز جمعه را آغاز کردم و تاکنون هر هفته با شکوه خاصّی نماز جمعه به امامت این جانب برگزار می گردد.
در تابستان سال 1360 شمسی مورد تهاجم و سوء قصد منافقان قرار گرفته، دو تن از محافظان اینجانب غلامرضا ویزواری و سیّد باقری شهید و یک تن هم مجروح و معلول گردیدند.
با کسب اجازه از محضر امام خمینی اقدام به تشکیل مدرسه علمیّه نمودم و هم‌اکنون دو مدرسه یکی برای برادران و یکی برای خواهران با یک صد طلبه زیر نظر این جانب به فعّالیّت های دینی مشغول اند.
در تابستان سال 1361 شمسی به مناسبت روز جهانی قدس برای شناساندن انقلاب شکوهمند اسلامی در رأس هیئتی به پاکستان سفر نمودم و مواضع به حقّ جمهوری اسلامی ایران را در مسائل گوناگون به نحو شایسته ای در اغلب شهرهای پاکستان منتشر نمودم و دراین راه نیز بر اثر حمله مزدوران استکبار جهانی صدماتی را متحمّل شدم. از سوی حضرت امام به نمایندگی ایشان در منطقه گرگان منصوب شدم و در حال حاضر بهعنوان نماینده حضرت امام در منطقه و امام جمعه گرگان مشغول خدمت به اسلام و مسلمانان می باشم.
