منوی اصلی

موسوی، سید اسماعیل

اعضای اولین دورهاعضای دومین دورهاعضای سومین دوره

در سال 1345 ق. مطابق 1307 ش. کودکی دیده به جهان گشود که پدر نام اسماعیل را برایش برگزید.

چند بهار که از دوره رشد و شکوفایی این نهال نوپا سپری شد، ابری تیره آسمان این خانواده را دچار آشفتگی ساخت؛ زیرا فرسودگی بدنی و کسالت، سید عباس را در بستر مرض افکند و او با تحمل درد و رنج فراوان دارفانی را وداع گفت.

این حادثه روزهای سخت و پریشانی را برای سید اسماعیل به همراه داشت؛ زیرا چراغ زندگی پدرش، که روشنی بخش زندگی او بود به خاموشی گرایید و او در دنیایی از نگرانی و ناراحتی تنها ماند. بدین گونه این طفل، از همان ایام طراوت زندگی، با ناملایمات و مصائب، آشنایی یافت و فقدان پدری دلسوز و مهربان، او را آزرده و غمگین نمود؛ ولی حکمت الهی بر این تعلق گرفته بود که او در سایه عواطف مادر و نوازش های برادری خوش فکر، روزگار کودکی را بگذارند. تحمل سختی ها او را مقاوم ساخت و ارمغان چنین استقامتی این بود که از پس سپری شدن این دوره سخت، صبح صادق بردمید و خورشید سعادت طلوع نمود و زمینه‌هایی فراهم آمد که سید اسماعیل، مشتاق علم و معرفت گردید و با اشتیاق وافر برای کسب معارف و مکارم تلاش کرد. سید اسماعیل موسوی درباره این برهه از زندگی خویش می گوید:

دوران کودکی را در همان روستا (پری) گذراندم. پس از ارتحال پدرم در روستایی به نام «اورجک»، تحت سرپرستی یکی از برادرانم، سکنی گزیدم؛ اما پس از مدتی به روستای خود، پری، بازگشتم و تحت سرپرستی مادرم قرار گرفتم. مادرم اهل همین روستا و پدرم در اصل از بیجار (گروس) بود. من در خانواده ای مذهبی، مراحل تکامل را می پیمودم. پدرم که تا حدی، باسواد بود، کارگری می کرد و چرخ زندگی را به چرخش درمی‌آورد ولی مادرم خانه دار بود و از فیض سواد، چندان بهره‌ای نداشت.

تحصیلات

سید اسماعیل، در ایام کودکی در مکتب خانه های قدیمی روستای «پری» به تحصیل پرداخت و در این مراکز، با قرآن و مقدمات زبان و ادبیات فارسی آشنا گردید. وی در آن دوران از کتاب هایی چون گلستان سعدی، تاریخ معجم و نظایر آن بهره برد و سرانجام برای فراگیری علوم دینی به زنجان مهاجرت نمود. او می نویسد: در سال 1357 ق. همراه استادم، آیت الله حاج شیخ عزیزالله خسروی برای تحصیل، به زنجان عزیمت نمودم. آن روزها، همزمان بود با اواخر سلطنت رضاخان ملعون و ایام جشن عروسی محمدرضا پهلوی با فوزیه مصری. خدا می داند که چه فسادهایی مرتکب می شدند.

وی مقدمات زبان و ادبیات عربی (صرف و نحو) را در زنجان آموخت، استاد معروف او در زنجان، حاج سید عزیزالله خسروی بود. او از عالمان نامی این دیار بشمار می رفت و اهل قلم بود. وی مدت ها در منطقه «تکاب» افشار (واقع در جنوب شرقی استان آذربایجان غربی) به کار تدریس، تبلیغ و نشر حقایق دینی پرداخت. در واقع آن عالم عامل بر حسب تکلیف شرعی و احساس مسئولیت، وطن را ترک نمود و به این دیار مهاجرت کرد؛ تا به ارشاد مردم و پرورش طلاب علوم دینی اهتمام ورزد.

تحصیلات سید اسماعیل در زنجان، سه سال طول کشید. او در صدد بود که در ذی القعده سال 1359 ق. برای ادامه تحصیل به قم برود؛ اما آیت الله شیخ یعقوب علی شریعتی - داماد مرحوم آیت الله شیخ فیاض - که در زمره مراجع و از استادان بود، به دلیل عنایت و توجه خاصی که به این طلبه نوجوان داشت، با عزیمت وی به قم موافقت نمی کرد و دوست داشت سید اسماعیل در همان زنجان به شکوفایی فکری و علمی برسد و پس از آن که خود به قله علم و معرفت رسید جویبارهای اندیشه را برای مشتاقان علوم دینی و معارفت اهل بیت علیهم السلام جاری سازد. به اصرار برخی دوستان، آیت الله شریعتی استخاره‌ای نمود که این آیه قرآن در جواب آمد: «وبالحق انزلناه وبالحق نزل و ما ارسلناک الاّ مبشراً و نذیراً» آیت الله شریعتی چون مشاهده کرد استخاره خوب آمده است، با عزیمت آیت الله موسوی زنجانی به قم موافقت نمود.

دانش اندوزی در شهر مقدس قم

سید اسماعیل موسوی زنجانی، در اوایل سال 1360 ق. برای پیگیری تحصیلات علوم دینی در سطوح عالی به شهر مقدس قم مهاجرت نمود و از محضر استادان متعددی استفاده کرد که عبارتند از:

1- شهید آیت الله سید اسدالله مدنی:

آیت الله زنجانی می گوید: از نعمت های الهی که در اوایل ورود به قم نصیبم گردید، آشنایی با این شهید محراب بود، از محضر ایشان در درس، اخلاق و معنویت بهره‌مند می شدم و این انس و الفت تا زمان عزیمت آن فقیه شهید به نجف اشرف استمرار داشت.

آیت الله زین العابدین احمدی زنجانی آورده است: آیت الله سید اسماعیل موسوی زنجانی، پس از خواندن قسمتی از مقدمات عربی عازم قم گردید و در اکثر اوقات از درس شهید مدنی استفاده می نمود و دروس حاشیه، معالم و شرح لمعه را از محضر آیت الله مدنی آموخت. آن مجتهد والامقام نیز عنایت و محبت خاصی به این شاگرد خود ابراز می داشت.

2- آیت الله موسی زنجانی:

وی فرزند آقا شیخ عبدالله بن شیخ محمود بن عباس است که پس از تحصیل مقدمات نزد پدر، در سال 1348 ق. به قم مهاجرت کرد. او کفایه و مکاسب را از محضر میرزا محمد ثابتی همدانی (متوفای 1365 ق) رسائل را نزد آیت الله سید احمد زنجانی، آقا شیخ محمدعلی قمی و آیت الله سید محمدتقی خوانساری، استفاده نمود و مدت سه سال از درس خارج اصول آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی بهره‌مند بود. البته او بیشترین مدت تحصیل خود را در حوزه درسی آیت الله سید محمد حجت کوه کمرای سپری نموده است. زنجانی موفق به دریافت اجازه روایت از مرحوم حاج شیخ عباس قمی و علامه شیخ فضل الله زنجانی گردید و از آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی اجازه اجتهاد و روایت دریافت نموده است.

آیت الله سید اسماعیل موسوی در قم، شرح لمعه را همراه جمعی همچون آقا شیخ رضا قروه ابهری، آقا شیخ صادق ابهری، آقا شیخ احمد رضوانی زنجانی، شیخ احمد انگورانی و عده‌ای دیگر، از محضر آیت الله شیخ موسی زنجانی آموخت. بیان شیرین، طرح مباحث به صورت روشن و دقیق، قدرت تتبع و پژوهش از ویژگی‌های علمی این استاد بود که برای شاگردانش جاذبه‌ای وافر داشت که پرهیزگاری، عبادت و مکارم اخلاقی خصال معنوی وی را مضاعف می ساخت.

3- امام خمینی قدس سره:

امام خمینی در سن چهل و چهار سالگی در سال 1364 ق. در قم حوزه درسی تشکیل دادند که روش ابتکاری ایشان در مباحث علمی فقه و اصول به سرعت مورد توجه طلاب فاضل قرار گرفت و اصولاً این درس ها از نظر محتوا در چنان سطحی بود که برای هر کسی قابل استفاده نبود. از این جهت، شرکت کنندگان در حوزه درسی معظم له را معمولاً افرادی تشکیل می دادند که چندین سال سابقه حضور در درس های خارج را داشتند. آیت الله موسوی زنجانی چنین چشمه جوشان و پرفیضی را مغتنم شمرد و قسمتی از رسائل و مکاسب را از محضر امام فراگرفت.

آنچه برای شاگردانی چون مرحوم زنجانی این درس ها را باحلاوت می ساخت، این بود که امام خمینی در جلسات درسی، علاوه بر تشریح عمیق مطالب مورد بحث و کاوش های دقیق در ابعاد و زوایای نکات فقهی و اصولی، جنبه معنوی و ملکوتی خاصی داشتند. توحید و توکل در کلامشان موج می زد و مرواریدهای آرامش و گوهرهای اطمینان را در این جلسات در جان مشتاقان می نشاند.

4- آیت الله بروجردی:

آیت الله موسوی زنجانی قسمتی از دروس خارج فقه و اصول را از محضر این مرجع عالیقدر آموخت. این حوزه درسی، مدتی در مدرسه فیضیه قم، در برهه‌ای هم، شب ها بعد از نماز جماعت در صحن بزرگ بارگاه مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها برگزار می گردید. مسجد بالاسر حرم مطهر، مسجد عشقعلی (که حوالی خانه آیت الله بروجردی بود) و نیز مسجد اعظم، از دیگر مراکزی بود که این فقیه فقید در آن تدریس می نمود.

5- آیت الله محقق داماد:

ایشان از شاگردان برجسته آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری بود که افتخار دامادی آن مرجع بیدار، نصیب او شد و به همین دلیل به داماد معروف گردید. آیت الله موسوی زنجانی قسمت عمده رسائل و کفایه را در محضر این شخصیت بزرگ فقهی گذرانید و نیز درس خارج را بیشتر از محضر او استفاده می نمود. او همراه با آیت الله احمدی میانجی، سید مهدی روحانی و شخصیت های بزرگواری چون مطهری، بهشتی، قدوسی، مفتح، سید مصطفی خمینی، امام موسی صدر، سید موسی شبیری زنجانی، جوادی آملی، ناصر مکارم شیرازی و آیت الله مشکینی جزء خواص آیت الله محقق داماد بودند، و در درس آیت الله بروجردی نیز شرکت می نمودند.

این کاروان علم و معرفت، غیر از آن که آیت الله محقق داماد را در فقه و اصول صاحب نظر می دانستند، از صراحت لهجه، خوش مجلسی، شیرین سخنی، فروتنی، احساسات لطیف و روحانی او لذت می بردند. شخصیت های دیگری که آیت الله موسوی از محضر آنان بهره‌مند بوده‌اند عبارتند از آیات عظام:

سید محمد حجت کوه کمری، حاج آقا جمال مجد، عبدالحسین لنکرانی، شیخ مرتضی حائری، مجاهدی، میرزا هاشم آملی و حاج میرزا حسن بروجردی. در جلسات درسی ایشان غالباً با آیت الله احمد رضوانی زنجانی، آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی، آیت الله ابوالفضل میرمحمدی و آیت الله سید مهدی روحانی و آیت الله احمد میانجی مباحثه داشته اند. و این بزرگان غالباً از دوستان و معاشران ایشان بشمار می‌آمده‌اند. آیت الله موسوی ضمنی اشاره به این موضوع با فروتنی نوشته است: الحمدلله همه آن ها جزء استادان و مراجع هستند و اصل عالیه علم و عمل را طی کرده‌اند ولکن حقیر هنوز اندر خم یک کوچه باقی مانده‌ام.

فعالیت‌های علمی

فعالیت‌های علمی آیت الله موسوی را می توان در محورهای ذیل مورد بررسی قرار داد:

    1- وی بیش از همه استادان، از محضر آیت الله محقق استفاده نمود و با حضور مداوم، مستمر و فعال، در جلسات درسی این مجتهد گرانمایه فقه و اصول او را تقریر و تمامی این تقریرات را تدوین و تنظیم نمود؛ اما متأسفانه اغلب این یادداشت‌های نفیس از بین رفته‌اند.

    2- ایشان کتاب های شرح لمعه، مکاسب و مقداری از کفایة الاصول را در مدرسه فیضیه قم تدریس نموده است که این برنامه آموزشی توسط ایشان در حوزه علمیه زنجان استمرار یافت. آیت الله زین العابدین احمدی زنجانی می گوید: ایشان شرح لمعه تدریس می کرد اما به دلیل کسالتی که برایشان عارض شد آن را تعطیل نمود.

در زنجان آن عالم وارسته علاوه بر تدریس، اوضاع بیمه درمانی طلاب و روحانیان را سامان داد و مدرسه علمیه امام صادق علیه السلام و نیز مدرسه علمیه خواهران را تأسیس نمود و بر امور آموزشی و تربیتی طلاب نظارت دقیق داشت. وی برای رسیدن به این منظور برنامه‌ریزی های اصولی را اساس کار خویش قرار داد. همچنین برای گسترش فرهنگ قرآنی و آشنا نمودن نسل جوان با زبان وحی در جهت احداث دارالقرآن تلاش و نظارت داشته‌اند.

    3- از جمله کارهای علمی جمعی از علما، قبل از انقلاب اسلامی، کار مطالعه دسته جمعی درباره علوم قرآنی بود. اصل طرح و فهرست موضوعات را شهید آیت الله دکتر بهشتی آماده کرده بود و جلسات آن در مکتب امیرالمومنین علیه السلام تهران برگزار می گردید. اعضای این گروه عبارت بودند از آیات و حجج الاسلام: دکتر بهشتی، شهید مفتح، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، محمدرضا مهدوی کنی، امامی کاشانی و سید اسماعیل هاشمی. مطالعات خوبی در این زمینه انجام شد و توسط اعضا، فیش های تحقیقاتی تدوین گردید که این هم فکری‌ها و پژوهش‌های جمعی مستمر، برکات فراوانی داشت و در جلوگیری از انحرافات فکری و اعتقادی مؤثر بود.

در این جلسات تحقیقات یا به عبارتی هیأت علمی مؤسسه بزرگ تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام تهران، دانشوران اشاره شده با استفاده از منابع اصیل اسلامی؛ به خصوص قرآن، نهج البلاغه و کتاب های روایی، به تحقیقات ارزنده و عمیقی دست زدند که با پیروزی انقلاب اسلامی، به سبب قبول مسئولیت های حساس، تلاش مزبور ناتمام باقی ماند.

آیت الله موسوی زنجانی در این باره نوشته است: زمانی که در تهران بودم و هنوز فعالیت‌های سیاسی اوج نگرفته بود، در کار تحقیقی که آیت الله بهشتی با عده‌ای انجام می دادند، شرکت داشتم ولکن با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی این کار تعطیل شد. امید است آقایان توجه نمایند تا آن کار تداوم پیدا کند، تا بلکه به نتایج نهایی و مهمی برسد؛ زیرا کارهای اساسی، انجام شده و نزدیک به پنجاه یا شصت هزار فیش مربوط به این طرح موجود است که اگر دنبال نشود، همه زحمات آقایان علما از بین می رود.

در عرصه‌های سیاسی-اجتماعی

مبارزات آیت الله زنجانی در واقع از دوران کودکی و نوجوانی آغاز می شود؛ زیرا آن ایام مصادف بود با روی کارآمدن رضاخان و مخالفت و عداوت شدید وی با روحانیان. رضاخان از پوشیدن لباس روحانیت جلوگیری می کرد، به علاوه شرایط جامعه را به گونه ای نموده بود که مردم رغبتی به حوزه و دروس دینی نداشتند. در چنین اوضاع تیره و تاری او تصمیم می گیرد از وطن و خانواده دور شود و به زنجان برود و تحصیلات علوم دینی را پی گیرد. آیت الله عزیزالله خسروی می گوید: در حوزه زنجان هر روز اوضاع وخیم‌تر می شد. به هر کس می رسیدند عمامه‌اش را برمی‌داشتند. من نزدیک یک ماه از مدرسه سید فتح الله بیرون نیامدم و از نان خشک هایی که در انبار مدرسه بود استفاده می کردم. همه حجره‌ها خالی شد و خیلی ها چون اوضاع را مساعد نمی دیدند، از لباس طلبگی بیرون می آمدند و به شغل دیگری می پرداختند.

در مدرسه، فقط من مانده بودم و خادم آن. پس از آن که اوضاع مقداری آرام شد، به روستای پری (وطن او و آیت الله موسوی زنجانی) بازگشتم و عده‌ای را به فراگیری علوم اسلامی تشویق نمودم. چند نفر از جوانان مستعد آن منطقه، از جمله حاج میرآقا (سید اسماعیل زنجانی) که از خانواده اصیلی بود همراه من به زنجان آمدند. خیلی ها به شدت مخالف بودند و می گفتند در شرایط کنونی که روحانیان از لباس طلبگی خارج می شوند، چرا این جوان ها به حوزه می روند. در حالی که همه ناراحت بودند، آنان به زنجان آمدند و رفته رفته حیات علمی به مدرسه زنجان بازگشت. و این حرکت یک نوع مبارزه سیاسی با نقشه شوم رضاخان به حساب می آمد.

با فدائیان اسلام و نهضت آیت الله کاشانی

فدائیان اسلام و در رأس آنان سید مجتبی نواب صفوی از فریادگران عصر بیداد، در روزگار ظلمه بودند که فریاد سرخ خویش را برای حاکمیت حق و قرآن در جامعه طنین افکندند. در آن زمان آیت الله موسوی زنجانی که در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل و فعالیت‌های فرهنگی بود، وقتی از مبارزات نواب صفوی و یارانش باخبر شد، با تشویق شهید آیت الله مدنی همکاری خویش را با آن اسوه های فداکاری و مقاومت آغاز نمود. خودش می گوید: در دوران فدائیان اسلام در مبارزات شرکت داشتم.

ایشان در قیام آیت الله کاشانی بر علیه استعمار انگلستان و رژیم پهلوی فعالیت داشت و تصمیم گرفت همراه با آن فقید مجاهد، بدون هیچ گونه احساس خستگی، به مخالفت خود با تجاوز، تهاجم و استبداد ادامه دهد. وی از این که با نقشه‌های شوم دشمنان، کشور ایران در چنگال دیکتاتوری قرار گرفته بود، رنج می برد و می کوشید خروش خویش را در رکاب آیت الله کاشانی بر علیه این اختناق بروز دهد.

زمانی که افراد حزب توده، تبلیغات وسیعی در سطح کشور ایران راه انداختند، وی در جلساتی که عده‌ای از دوستان فاضلش، از جمله آیت الله سید مهدی روحانی تشکیل می داد، حضور می یافت، تا در مقابل تبلیغات مسموم و جنجال های مادی گرایان و طرح مسایل اعتقادی و به بحث گذاشتن اندیشه های دینی به روشن نمودن اذهان عمومی کمک کرده و این حرکت باتلاقی را با چشمه‌های جوشان معرفت قرآنی و روایی حنثی نمایند.

در این جلسات شهید مطهری، شهید مفتح، امام موسی صدر و برخی دیگر حضور می یافتند و پس از شهید مطالب مورد نیاز، آن ها را در اختیار نویسندگان، مجلات و جرایدی که علاقمند به نشر آن ها بودند، می گذاشتند. اگر چه آیت الله موسوی زنجانی، از مطالب طرح شده در این جلسات، نوشتاری به صورت کتاب تنظیم ننمود؛ ولی به طور قطع در این جلسات اقدامات وسیعی در مقابل منطق عوام فریبانه گروه‌های چپ و توده‌ای‌ها انجام شد که او هم در آن شریک بود.

در کنار امام

طرح لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در هیأت دولت رژیم پهلوی و تصویب آن در 16 مهر 1341، نمایش ضددیانت رژیم پهلوی بود که به موجب آن، واژه اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف گردید و نیز انتخاب شوندگان از این پس به جای قرآن می توانستند مراسم تحلیف را به هر کتاب آسمانی دیگری هم به جا آورند. عالمان طراز اول قم در مقابل این توطئه به مقابله برخاستند و در رأس آنان، امام خمینی با تصمیمی قاطع، مبارزه‌ای قهرآمیز را در این راستا آغاز نمود.

آیت الله موسوی زنجانی، در این مبارزه که به رهبری امام شکل گرفت، به اندازه وسع و توانش و در زمینه‌های مختلفی، نظیر: پخش و توزیع اعلامیه‌های امام، حضور در جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و ارتباط با امام و همگامی با دیگر مبارزان، شرکتی پرتحرک داشت و در این میدان که به پیروزی علما انجامید، به مقاومت خویش ادامه داد.

او در این باره می نویسد: از وقتی که نهضت امام خمینی درباره انجمن های ایالتی و ولایتی شروع شد، به قدر توانایی و استعداد فعالیت داشتم تا جریان 15 خرداد 1342 پیش آمد و امام بزرگوار از سوی رژیم پهلوی بازداشت شد. در این مدت هم آرام نبودم تا ایشان آزاد شدند. در آن فرصت مفید، ما هم به برکت حضور رهبر، فعالیتمان بیشتر شد، تا این که امام عزیز تبعید گردید که در این مدت نیز به قدر استعداد فعالیت داشتم.

وی در جای دیگر خاطر نشان می نماید: به روش های گوناگون، در مبارزات حضور می یافتم. در جریان پانزدهم خرداد تا آزادی امام در ایام محرم و ماه مبارک رمضان در موطن و مولد خویش (آبادی پری) به تبلیغ پرداختم، به گونه‌ای که از سوی دستگاه جبار ساواک در زنجان و گاهی در تبریز، فعالیت‌هایم زیر نظر قرار گرفت. از زمان قیام 15 خرداد 1342 به بعد، به طور مستمر سفرهای تبلیغی داشته و مورد تهدید دستگاه ستم قرار گرفتم. در این مراحل، بازداشت، زندان و تبعید نداشتم، لکن به دلیل زیر نظر بودن از سوی عوامل ساواک شب ها در منزل نمی ماندم.

مهاجرت به تهران

آیت الله سید صدرالدین صدر، پدر امام موسی صدر که از مراجع و مدرسان مشهور حوزه علمیه قم بود در سال 1352 ش. به آیت الله موسوی زنجانی پیشنهاد نمود به تهران برود و در آن جا فعالیت های فرهنگی-اجتماعی خود را ادامه دهد. ایشان هم پذیرفت و در همین سال به آن جا رفت و در یکی از مساجد آن دیار، فعالیت‌های سیاسی خویش را گسترش داد. این مبارزات به قدری برای ساواک مهم تلقی می گردید که نه تنها آیت الله موسوی؛ بلکه فرزند ایشان نیز تحت تعقیب قرار گرفت. سید محمدمهدی موسوی (فرزندش) در مبارزات مسلحانه بر علیه رژیم دستگیر و در زندان پس از شکنجه‌های سخت، در سال 1355 ش. به شهادت رسید. در این سال، فرزند دیگرشان توسط ساواک دستگیر شده و به مدت هفت روز منزل آیت الله موسوی تحت کنترل کامل نیروهای امنیتی درآمد و تمامی ورود و خروج ها ممنوع گردید.

آیت الله موسوی زنجانی در این ارتباط می نویسد: در مبارزات مردم تهران شرکت داشتم. در همین زمان یکی از فرزندانم متواری شد و پس از آن تحت نظر قرار گرفتم و سرانجام ایشان به گفته تهرانی (شکنجه‌گر ساواک) معدوم در زندان زیر شکنجه، شهید شد. چند ماه بعد از شهادت فرزندم، سید محمود موسوی (فرزند دیگرم) دستگیر و روانه زندان شد. وی تحت شکنجه‌های زیادی قرار گرفت؛ تا این که به برکت اوج گیری انقلاب اسلامی آزاد شد. در ایام بازداشت فرزندم ساواکی ها به منزل ما هجوم آوردند و گروهی از آنان به مدت شش روز در خانه ما اتراق کردند. طی این مدت کسی حق رفت و آمد به منزل را نداشت. خانواده‌ام به دلیل فشار وارده، ناراحتی قلبی پیدا کرد؛ ولی جو به گونه‌ای بود که اجازه مراجعه به دکتر را هم نداشتیم. از عنایات الهی که پس از شهادت فرزندم سید محمدمهدی برایم مطرح شد، نامه تسلیتی بود که حضرت آیت الله مشکینی برایم ارسال فرمودند و در آن به دستگاه جبار حاکم نیز حمله کرده بودند و من این نامه را در یکی از کتاب هایم پنهان کردم و پس از این که مأموران ساواک به منزلمان آمدند تمامی کتاب ها را بازرسی کردند؛ ولی موفق نشدند نامه ایشان را بیابند.

او در جای دیگر می افزاید: بعد از شهادت فرزندم نوعاً منبر، مسجد و محل سکونتم، تحت کنترل ساواک بود و چندین بار هم به سازمان امنیت احضار شدم. چند روز نیز در ساواک شهرستان دزفول بازداشت بودم؛ تا این که به اتفاق برخی دوستان و یاران موفق شدم به عتبات عالیات بروم و پس از زیارت امامان معصوم علیهم السلام در نجف با امام خمینی ملاقات نمودم.

جمعی از روحانیان تهران، طی اعلامیه‌ای به دلیل اعتراض به کشتار جمعه خونین میدان شهدا (ژاله سابق) و در آستانه فرا رسیدن سالروز شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی و... در روز دوشنبه 24 مهر 1357 مطابق به 13 ذی القعده 1399 ق. را تعطیل عمومی اعلام نمودند. آیت الله سید اسماعیل موسوی زنجانی در تنظیم، تأیید و امضای این اعلامیه نقش مهمی را عهده دار بود.

ایشان در صدور اعلامیه تاریخی روحانیان تهران و دعوت به راهپیمایی در روزهای تاسوعا و عاشورای سال 1399 ق. (1357 ش) همت گماشت. با دعوت جامعه روحانیت تهران و پاسخ مثبتی که اقشار گوناگون به آن دادند، راهپیمایی بزرگ تاریخ، با حضور متجاوز از سه میلیون نفر، در روزهای تاسوعا و عاشورا در تهران انجام گرفت که پشت رژیم پهلوی را شکست و دولت نظامی را به زانو درآورد و دنیا را در بهت و حیرت قرار داد.

آیت الله موسوی زنجانی در خصوص این تلاش ها می نویسد: با روحانیت مبارز تهران در دوران انقلاب فعالیت داشتم. در تشکیل جلسات، راهپیمایی ها، حضور در مراسم و... و از کارهایی که مربوط به دوران انقلاب بوده کوتاهی نداشتم، با کمال جدیت فعالیت می کردم. از دیگر فعالیت‌هایم این بود که در آن ایام، مدت ها امام جماعت یکی از مساجد انقلابی بودم و در اجتماع جوانان پرخروش حضور پیدا می کردم.

اقدامات و مسئولیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آیت الله موسوی زنجانی مدتی در دادگاه انقلاب، زیر نظر آیت الله محمدی گیلانی به پرونده‌ها رسیدگی می نمود. مدتی نیز در زندان قصر، اوین و شهرک مهدیه تهران تلاش حقوقی و قضایی او استمرار داشت و پس از آن در دادگاه مدنی خاص (شعبه تجدیدنظر) مشغول انجام وظایف گردید.

در تیر ماه 1361 (شعبان 1402 ق) از سوی حضرت امام خمینی به سِمَت امام جمعه زنجان منصوب گردید. و یک سال بعد هم، حکم نمایندگی این فقیه پارسا از سوی آن روح قدسی صادر شد. در این حکم آمده است: «جناب حجة الاسلام آقای حاج سید میرآقا زنجانی دامت افاضاته. بدین وسیله جنابعالی را به سمت نمایندگی خود در استان زنجان منصوب می نمایم که ان شاء الله تعالی در رفع نیازمندی‌های مذهبی و مشکلات اهالی آن منطقه اقدام نموده و در اموری که نیاز به اذن ولی فقیه دارد جنابعالی از طرف این جانب مجاز در تصدی و تصرف می باشید. امید است اهالی محترم و ارگان ها و نهادهای انقلابی در هم آهنگی و همکاری با جنابعالی دریغ نورزند. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته، به تاریخ شانزدهم شوال المکرم 1403 / پنجم مرداد 1362 ش. روح الله الموسوی الخمینی».

وی در انتخابات مجلس خبرگان قانونگذاری و خبرگان رهبری دوره اول، دوم و سوم، از سوی مردم شریف استان زنجان انتخاب گردید و در برخی کمیسیون های این نهاد عضویت داشت. او می گوید: در واقعه جانگداز رحلت امام، مجلس خبرگان وظیفه خود را به خوبی انجام داد و به کوری چشم دشمنان خارجی و داخلی در همان روز حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه‌ای را به رهبری برگزید و مصداق آیه کریمه «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم» به تحقق نشست. در مدت حضور ایشان در استان زنجان، با نظارت و پیگیری او فعالیت‌ها و اقداماتی در جهت بهبود مسایل و مشکلات موجود در سطح این منطقه به انجام رسید که از جمله آن ها بازسازی و عمران مدرسه علمیه زنجان، تأسیس ستاد جهیزیه، احداث صندوق قرض الحسنه جوادالائمه و بهبود بخشیدن به وضع رفاهی، معیشتی و آموزشی طلاب است.

جویبار ایثار

آیت الله سید اسماعیل زنجانی بر این باور بود که در قاموس لغت و در جهان، واژه‌ای باارزشتر از شهادت نیست و به همین تناسب، در تاریخ حیات انسان ها، فردی والاتر و بالاتر از شهید یافت نمی شود. شهید با ایثار جان خود که با معرفت و اخلاص آمیخته شده تداوم فروغ هدایت و عشق به حق را ضمانت می نماید. او به این مسائل سخت در عرصه اندیشه و عمل ملتزم بود و در دوران مبارزه بر علیه رژیم ستم شاهی فرزند ارشدش، سید محمدمهدی موسوی متولد 1333 ش. در سال 1355 ش. به شهادت رسید و بدین گونه او که دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود، برای بارور شدن درخت پاک انقلاب اسلامی، خون خویش را تقدیم نمود. سید محمدمهدی زیر شکنجه‌های دژخیمان، به فیض شهادت نائل آمد و پدر خبر شهادتش را از طریق جراید دریافت کرد، یکی از علما در همان زمان این شعر را درباره چنین فداکاری ای با تفأّل به دیوان حافظ نقل کرده است:

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد × باد غیرت به صدش حال پریشان دل کرد.

در مسجدی که ایشان نماز جماعت اقامه می نمود، با پرورش های پرمایه وی، گروهی از جوانان چنان تربیت شدند که به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شتافتند و اغلب آنان شهید شدند. یکی از آنان فرزند خودش، سید صادق موسوی بود که در عملیات پیروزمند بیت المقدس، در تاریخ دهم اردیبهشت ماه سال 1361 ش. به شهادت رسید. مهندس حاج سید محمود موسوی می گوید: با این که ایشان، پدر محترم دو شهید بودند هیچ وقت این مطلب را بیان نکردند. به گونه‌ای که برخی تصور می نمودند، این موضوع شایعه‌ای بیش نیست، ولی بعد از رحلت آن بزرگوار حقیقت بر همگان روشن شد. از صبر و تحملش همین بس که دو فرزند تقدیم انقلاب و نظام اسلامی نمود؛ ولی حتی یک بار گریه‌اش را ندیدم و حتی او ما را تسلی می داد.

وی سید صادق را خیلی دوست داشت و از کودکی او را نوازش می نمود؛ گویا می دانست که پسر هفده ساله‌اش در راه اسلام کشته خواهد شد. وقتی در مسجد باب الحوائج سلسبیل خبر شهادت او را به وی دادند، دوستان صادق گریه و زاری می نمودند و این پدر بزرگوار به تمامی آنان تسلی می داد. دوستی نقل می کرد از اول مراسم کفن، تشییع و دفن سید صادق، تا آخر، در خدمت حاج آقا بودم و اشکی در چشم او ندیدم. او می گفت: در راه خدا قربانی دادن موجب مباهات است و انسان نباید از بابت این افتخاری که نصیبش شده است و واقعاً توفیق و لیاقت می خواهد، ناراحت و آشفته باشد. او در وصیت نامه خویش می نویسد: اگر خداوند متعال توفیق شهادت نصیبم کرد (مرا) در مزار شهدا در زنجان یا قم یا تهران هر طور صلاح بدانید دفن نمایید.

آیت الله موسوی زنجانی، زمان با شروع جنگ تحمیلی، در تهران سکونت داشت. با شروع دفاع مقدس سه بار در جبهه‌های حق علیه متجاوزان بعثی حضور یافت و پس از آن که در زنجان سکونت گزید، سالی دو سه بار ضمن حضور در مناطق عملیاتی، با رزمندگان اسلام جلساتی تشکیل می داد که در تقویت روحیه و غنای اعتقادی و اخلاقی آنان بسیار مؤثر بود.

قدرشناسی از همسر

آیت الله موسوی با حاجیه شکوفه خانم دانش پژوهشی ازدواج نمود، این بانو در تمامی مراحل زندگی، مبارزات، مهاجرت ها و سفرهای تبلیغی یاری صدیق و وفادار برای شوهرش بود و حتی برای آن که آیت الله موسوی به اهداف مهم خود در جهت اعتلای ارزش ها و تحکیم نظام اسلامی برسد، سلامتی خویش را از دست داد و به کسالت قلبی و عروقی مبتلا شد.

آیت الله زنجانی به رغم مسئولیت های مهم و خطیر اجتماعی و حضور در عرصه‌های گوناگون سیاسی، هیچ گاه زحمات توان فرسای این بانو را که مادر دو شهید است فراموش نکرد و برایش احترام بسیاری قابل بود. وی می کوشید حتی الامکان اسباب ناراحتی و کدورت خاطر همسرش را فراهم نسازد و به فرزندان خویش تأکید می نمود، احترام مادر را حفظ نموده و در تکریم وی بکوشند.

در وصیت نامه‌ای که تنظیم نموده است خاطرنشان می نماید: این بنده... سید اسماعیل موسوی فرزند سید عباس که سابقاً به نام میرآقا معروف بودم و به مقام ایصاء برآمده و فرزند عزیز خود، آقای حاج سید محمود موسوی و آقا سید علی موسوی مشهور به آقا ابوالحسن (راه) وصی خود قرار دادم که طبق وصیت نامه عمل نمایند. ماترک غیرمنقول این جانب یک خانه مسکونی در تهران است که دو دانگ آن را سابقاً به همسرم... بخشیده و مصالحه نمودم و صیغه صلح جاری و وجه المصالحه دریافت شد.

الآن وصیت نامه را تجدید می نمایم. چهاردانگ باقی را هم به ایشان بخشیده‌ام و تهیه انتقال با سند رسمی در جریان است. اگر سند هم نتوانستیم تهیه نماییم شرعاً خانه مسکونی ام در تهران مال ایشان است و غیر از آن خانه در هیچ جا یک متر هم زمین ندارم و اثاث البیت در تهران و زنجان که اکثراً مستعمل است و همچنین کتاب هایم در زنجان و تهران مال خودم است. همه این ها در مدت پنجاه شصت سال زندگی مشترک تهیه شده است. در تهیه اثاث البیت، همسرم زحمت طاقت فرسا داشته، زحمات فوق العاده متحمل شده‌اند به هر حال بعد از مرگ متعلق به ورثه است.

عالِم وارسته و مُهذّب

روحانی بزرگوار و فقیه پرهیزگار، ابوشهیدین، آیت الله سید اسماعیل زنجانی که از سلاله رسول الله بود. حیات پربرکتش را در راه اعتلای اسلام ناب محمدی و پاسداری از حریم ولایت علوی گذرانید. او که در مکتب سید شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام پرورش یافته بود صادقانه عهد و میثاق خود را با خداوند در عرصه عمل با تقدیم دو شهید به اثبات رسانید.

حضور فعال و عاشقانه‌اش در مسند امامت جمعه زنجان و مجلس خبرگان و سوز و گداز وافرش در دفاع از حقوق رنج دیدگان، فراموش نشدنی و خارج از وصف و تمجید است. به راستی که او اسوه صبر و مقاومت و تقوا بود و در مصرف اموال بیت المال و استفاده از امکانات عمومی، نهایت دقت را مبذول می داشت و می کوشید در این راه از اسراف و تبذیر و خرج‌های نابجا و غیرضروری اجتناب نماید و اطرافیان را نیز به چنین امر مهمی توصیه مؤکد می نمود. این دقت هایش در بخش هایی از وصیت‌نامه او جلب نظر می نماید:

کتاب هایم که واقعاً در تهیه آن ها متحمل زحمات شده‌ام مشتمل کتب عربی و فارسی است. کتاب‌های عربی به فرزندم آقا سید علی (مشهور به آقا سید ابوالحسن) که روحانی است وصیت می نمایم اگر بیشتر از ثلث هم شد ورثه اجازه نمایند و کتاب های فارسی را هم یا تقسیم یا هر طور صلاح بدانند و اگر خدای ناکرده از کتاب ها نتوانستند استفاده کنند. کما هو حقه به یکی از کتابخانه‌های قم یا زنجان که مورد استفاده عموم است وقف نمایند...

حساب هایی که در بانک هاست اگر پول داشته باشد مربوط به بیت المال است و باید به دفتر مقام معظم رهبری تقدیم شده، چون از سایر مراجع که اجازه داشتم نصف هر چه رسیده به محضر آن ها ارسال کرده‌ام و اموالی که در دفتر است مربوط به نهاد امام جمعه است، صورت حساب دارد و برادر عزیزم آقای سید مهدی اسماعیلی در جریان است و ماشین ها همه مربوط به دولت جمهوری اسلامی است و فقط یک پیکان مال دفتر است و سند یک پیکان به نام بنده است. به عنوان مسئول دفتر استان که بودم حواله را شورا داد ولکن پولش را خودم با اقساط پرداخت نمودم. شماره حساب هایی که در بانک ها دارم مختلف است. یک امضایی و دو امضایی. یک امضایی ها مربوط به خودم است که از بیت المال است کما این که قبلاً اشاره کردم و دو امضایی ها هم مربوط به مدرسه (علمیه) یا نهاد (نهاد نمایندگی ولی فقیه) است که اصلاً به پول بنده ربطی ندارد.

وی در حاشیه وصیت نامه، نوشته است: به عنوان تذکر باز هم اگر در کمد یا لای کتاب ها و همچنین در صندوقی که آقا مهدی می دانند که جعبه کوچکی است، پولی باشد مربوط به بیت المال است؛ یعنی سهمین روی کاغذ هم نوشته‌ام. پول شخصی ندارم و اگر مربوط به فقرا و جای دیگر باشد به مصرف اهلش برسانند.

حاج سید محمد موسوی فرزند آیت الله موسوی که در کسوت روحانیت مشغول تحصیل علوم حوزوی است می گوید: پدرم در خانواده بسیار برابری را رعایت می کرد. بین فرزندان و فامیل هیچ فرقی قائل نمی شد. هیچ کس در خانواده احساس کوچکترین تبعیضی حتی در محبت از سوی حاج آقا نداشت. فوق العاده شخصیت منظمی بود و عموماً هر روز صبح ساعت هشت در دفتر، کار خود را شروع می کرد. حوالی ساعت ده صبح برای نیم ساعت به منزل بازمی‌گشت و باز تا بعد از نماز ظهر و عصر در دفتر مشغول کار بود. بعد از نماز یک ساعت استراحت می کرد و از ساعت چهار بعد از ظهر تا یک ساعت بعد از نماز مغرب و عشا مشغول کار بود. به این برنامه، حضور در جلسات ویژه و سخنرانی اضافه می شد. شرکت در جلسات مجلس خبرگان و یا همایش های گوناگون در برخی شهرها، کار مضاعف دیگری بود که همه این ها را حاج آقا با نظم خاصی به رغم کهولت سن انجام می داد. سنگ صبور همه فامیل بود.

توجه به خانواده و خویشاوندان را می توان در وصیت نامه ایشان ملاحظه نمود: «فرزندان و منسوبین نسبی و سببی را توصیه به تقوای الهی می نمایم. اگر در تربیت فرزندان کوتاهی کرده باشم مرا حلال نمایند و همیشه به یاد خدا باشند و همدیگر را فراموش نکنند. صله ارحام را به جای آورند. مادرشان را تنها نگذارند و در حق خواهران کوتاهی نکنند. برای تمامی منسوبین و دوستان از خداوند متعال عاقبت به خیری و سعادت دنیا و آخرت مسئلت دارم...».

عصاره‌ای از آخرین خطبه نماز جمعه

امام جمعه فقید زنجان در خطبه اول در تاریخ 22/9/1381 ش. نمازگزاران را به رعایت تقوای الهی توصیه و سفارش نمود و در ادامه بحث حقوق از دیدگاه امام سجاد علیه السلام به حق زبان پرداخت و گفت: آفت های این عضو از آفت دیگر اعضا زیادتر است؛ زیرا با یک خطای زبان آشوب های فراوانی برپا شده و خون ها ریخته می شود. غیبت که در اسلام نهی شده توسط زبان صادر می شود. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله غیبت را بدتر از زنا دانسته‌اند. از آفات دیگر این عضو دروغ گویی است که می تواند منشأ هر گونه اختلافی باشد و متأسفانه در جامعه مشاهده می گردد.

در خطبه دوم، خطیب جمعه زنجان حُضّار را به رعایت تقوا و پرهیزگاری توصیه کرد و با اشاره به مناسبت ها خاطر نشان ساخت. اخیراً عده‌ای قلم به دستان مزدور با قلم فرسایی های دروغین قصد دلسرد کردن جوانان از دین و اهل بیت علیهم السلام را دارند که باید هوشیار باشیم هر چند کاری نمی توانند بکنند؛ زیرا محبت اهل بیت علیهم السلام را خداوند در دل شیعیان قرار داده که هیچ کس نمی تواند این علاقه را از بین ببرد. وی با اشاره به برخی تشنج آفرینی ها و اغتشاشات توسط عده‌ای جاهل و مزدور اجانب گفت: با این کارها آسیبی به انقلاب و نظام اسلامی نخواهد رسید و مردم قدردان انقلابی هستند که از نعمت های بزرگ الهی است.

او در سوم شعبان سال 1423 ش. به مناسبت روز پاسدار گفت: هرگاه جنگی در ایران اتفاق افتاده قسمتی از خاک ما به بیگانگان داده شده؛ ولی در جنگ هفت ساله تحمیلی علی رغم حمایت های جهانی از عراق، یک وجب از کشور ما به بیگانگان داده نشده است.

به سوی سرای جاوید

آیت الله سید اسماعیل موسوی در هفته آخر آذر ماه سال 1381 ش. به مشهد مقدس عزیمت نمود، تا بارگاه مطهر حضرت ثامن الحجج علیه السلام را زیارت کند. آن فقیه بزرگوار در صبح روز چهارشنبه 27 آذر ماه 1381 ش. در صحن قدسی و ملکوتی حضرت امام رضا علیه السلام و در جوار مضجع شریف جد مبارکش، دچار ایست قلبی گردید و روح پاکش به ملکوت پیوست.

او در هنگام رحلت به سرای جاوید هفتاد و چهار سال داشت. پس از انتقال پیکرش به زنجان، مردم عزادار در صحن امامزاده سید ابراهیم زنجان که محل برگزاری نماز جمعه بود، با بدن مطهر معظم له وداع نمودند. با انتشار خبر رحلت آیت الله موسوی زنجانی موجی از غم و اندوه بر استان زنجان حاکم گردید و مردم فهیم این سامان با حضوری گسترده در بیت آن مرحوم و امامزاده مورد اشاره به عزاداری پرداختند. پیکر آن مرحوم پس از مراسم نماز جمعه در تاریخ 81/9/30 در زنجان تشییع و بدرقه و سپس به شهر مقدس قم انتقال یافت، تا در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها دفن گردد. در قم نیز با حضور علما، سایر اقشار مردم و زائرین، جنازه ایشان به صورت باشکوهی تشییع گردید و به خاک سپرده شد.

در پی رحلت آیت الله موسوی زنجانی، نماینده ولی فقیه و امام جمعه زنجان، استاندار زنجان در این منطقه سه روز عزای عمومی اعلام نمود و روز پنج شنبه را در شهر زنجان تعطیل اعلام کرد. وی این ضایعه را به محضر مقام معظم رهبری، مراجع تقلید، علماء روحانیت محترم، بیت معظم له، مدیران دستگاه‌های اجرایی و مردم عالم پرور استان زنجان تسلیت گفت.

پیام تسلیت مقام معظم رهبری

به مناسبت رحلت امام جمعه زنجان، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای پیام تسلیتی صادر فرمودند که متن آن بدین شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم، درگذشت فقیه پرهیزکار و پارسا مرحوم آیت الله آقای حاج سید اسماعیل موسوی زنجانی امام جمعه محترم زنجان موجب تأسف و تأثر این جانب گردید. این عالم وارسته و بزرگوار از جمله چهره‌های برجسته روحانی و از خدمتگزاران حقیقی اسلام و انقلاب و نظام اسلامی بودند. فرزند عزیز ایشان از جمله شهدای سرافراز و خود ایشان در سلک مؤمنان صادق و صبوری بودند که وعده صلوات و رحمت الهی به آنان در قرآن کریم داده شده است.

سال ها تحقیق و مطالعه در علوم اسلامی در حوزه علمیه قم و شرکت در مبارزات جامعه مدرسین و سپس سال ها اشتغال در مسند امامت جمعه زنجان و حضور مؤثر در فعالیت های انقلابی و اسلامی و خدمت به مردم، سابقه افتخارآمیز این مرد الهی است. این جانب فقدان این چهره مردمی و محبوب و این عالم ربانی را به حوزه علمیه قم به خصوص علمای اعلام و دوستداران و علاقه‌مندان ایشان و نیز به مردم مؤمن و انقلابی زنجان و بالاخص به خانواده مکرم و فرزندان معزز ایشان تسلیت می گویم و رحمت واسعه الهی را برای ایشان مسئلت می کنم. سید علی خامنه‌ای، 29/9/1381 ش.

دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری

دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، نهادى است قانونى که زیر نظر هیأت رئیسه مجلس خبرگان، اداره می ‏شود و براى انجام مأموریت ‏ها و مسئولیت‏ ها و تنظیم امور مربوط به مجلس خبرگان، تشکیل می گردد. ادامه
مراکز مرتبط

- پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
- پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری
- مركز تحقيقات علمی حكومت اسلامى
- پایگاه اطلاع رسانی شورای نگهبان
راه های ارتباطی / شبکه های اجتماعی

شماره های تماس: 02537741322
ایمیل: info@majleskhobregan.com
فکس: 02537741323